یه میم 2 تا ح

1mim-2ta-h
یه میم 2 تا ح

سلام؛
من یه میم 2 تا ح هستم همون lpln_psdk70 قدیمی
اینجا چیزایی که قبلا بودم و نوشتم و چیزایی که بعدا خواهم نوشت و تولید کرد رو میذارم
موفق باشم :|

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
سایت تحت لوای اینجانب

کانال ویدیو های من در دیدستان

شعیان بحرین؛ اکثریتی تحت سیطره‌ اقلیت

پنجشنبه, ۱۹ اسفند ۱۳۸۹، ۰۹:۱۹ ق.ظ
برابر با منابع تاریخ‌، ریشه‌ی گرایش به تشیع در بحرین قدمتی به درازای تاریخ صدر اسلام دارد. متون دست اول‌، بحرین را بخشی از خاک ایران (در دوره‌ی ساسانیان) می‌داند که هم‌زمان با رسالت حضرت ختمی‌مرتبت ‌(صلی‌الله‌علیه‌وآله)، والی آن «منذر بن ساوی» از سوی پادشاهان ایران مشغول رتق و فتق امور سیاسی و اداری آن‌جا بود. پیامبر اکرم‌(صلی‌الله‌علیه‌وآله‌) «علاء بن حضرمی» را همراه نامه‌ای به سوی او فرستاد تا بحرینی‌ها را به اسلام دعوت کند یا آن‌ها جزیه بپردازند. پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله‌) در این نامه‌، منذر را به اسلام دعوت فرمود. منذر بن ساوی نامه‌ای به پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله‌) نوشت و اسلام خود را به اطلاع آن حضرت رساند و نوشت که من نامه‌ی شما را برای مردم هَجَر – اصطلاحی که آن دوره برای سواحل جنوبی خلیج فارس به کار می‌رفت- خواندم،‌ گروهی اسلام را خوش داشتند و مسلمان شدند و برخی هم ناخوش می‌دارند و در این سرزمین گروهی یهودی و مجوسی هم زندگی می‌کنند. در مورد آنان دستور خود را برای من بنویسید‌. میان علاء و منذر صلح برقرار شد و مبلغ جزیه را برای هر شخص بالغ یک دینار تعیین کردند. در بحرین جنگی رخ نداد. بعضی مسلمان شدند و برخی صلح کردند.

بعد از کناره‌گیری علاء، پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله‌) شخصی به نام «ابان بن سعید» را به بحرین گسیل داشت‌. وی از دوستان و شیعیان علی‌(علیه‌السلام‌) بود و بنا به تعبیری‌، وی نخستین کسی بود که نهال ولای اهل‌بیت‌(علیه‌السلام‌) را در سرزمین بحرین کاشت. بعد از وفات پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله‌)، ابان بحرین را ترک کرد و به مدینه بازگشت و خلیفه‌ی اول دوباره علاء بن حضرمی را جایگزین او کرد.

بحرین پس از مدتی درگیر جنگ «رده» شد، همان نبردی که طبق روایت منابع اسلامی به واسطه‌ی برخی از مسلمانانی که از دین برگشتند، بروز کرد. خلیفه‌ی اول برای سرکوب این فتنه سعی بلیغی کرد و در نهایت توانست بر این شورش فایق آید.

محبت اهل‌بیت‌(علیه‌السلام‌) که در زمان ابان در بحرین جوانه زد، در زمان خلافت علی‌(علیه‌السلام‌) بارور شد و برخی از والیانی که از سوی حضرت امیر اداره‌ی امور را به عهده گرفتند در نزدیکی اهالی این منطقه‌، به سیره‌ی اهل‌بیت‌(علیه‌السلام‌) تلاش مؤثری نشان دادند که از جمله می‌توان به «عبدالله بن عباس» ، «نعمان بن عجلان» و «عمر بن ابی سلمه» اشاره کرد.

افزون بر این‌، عوامل دیگری نیز در شیعه شدن مردم بحرین مؤثر بود، از جمله این که اصحاب و فرماندهان لشکر امیرالمؤمنین‌(علیه‌السلام‌) عموماً از عبدالقیس، ربیعه و از اهالی اصیل بحرین بودند، مانند «زید بن صوحان، صعصعه بن صوحان عبدی، حکیم بن جبله عبدی، حارث بن مره عبدی و رشید هجری»؛ شرح احوال این رجال نشان می‌دهد که تشیع در بحرین منشأ کاملاً عربی دارد و به دوران زمامداری امام علی‌(علیه‌السلام‌) باز می‌گردد.

پایداری بحرین بر مذهب تشیع ادامه پیدا کرد تا زمانی که «عبدالملک بن مروان اموی» به حکومت رسید و کوفه را پس از کشته شدن «مصعب بن زبیر» فتح کرد. برخی از شیعیان از ترس کیفر عبدالملک به بحرین رفتند. خلیفه‌ی اموی سپاهیانی را به بحرین فرستاد اما آن‌ها در دستگیری شیعیان ناموفق بودند تا این‌که با تطمیع برخی از افراد توانستند بر شیعیان دست یابند. اگرچه تعدادی از شیعیان به قتل رسیدند، اما افراد باقی‌مانده با وجود تهدید فراوان از تشیع دست نکشیدند و عبدالملک که از کسب قدرت مجدد شیعیان بیم‌ناک بود سعی کرد با آن‌ها از در مصالحه درآید.

در نیمه‌ی نخست قرن دوم هجری‌، نام برخی از شخصیت‌های بحرینی هم‌چون «ابولبید هَجَری‌، ولید بن عروه شیبانی و عبدالله بن بکیر هَجَری» در میان اصحاب امامان باقر و صادق‌(علیه‌السلام‌) به چشم می‌خورد. هم‌چنین از دو تن از یاران امام صادق‌(علیه‌السلام‌)، به نام‌های «مسمع بن عبدالملک و حکم بن علباء اسدی» می‌توان یاد کرد که مدتی در بحرین در مسند حکومت بوده و وجوه شرعی خود را به آن امام‌، می‌پرداخته‌اند.

یکی دیگر از وقایع مربوط به بحرین حضور قیام «صاحب الزنج» است‌. وی به سال (249) قمری از سامرا به بحرین رفت و آن‌جا دعوی کرد که علی بن محمد بن فضل بن حسن بن عبیدالله بن عباس بن علی بن ابی‌طالب است و در هجر مردم را به اطاعت خویش فراخواند که جمعی انبوه از مردم آن‌جا از او پیروی کردند، جمعی نیز دعوت او را نپذیرفتند و میان موافقان و مخالفان وی درگیری رخ داد و جمعی در این کارزار کشته شدند.

در سال (286) هجری‌، «ابوسعید گناوی» با تصرف شهر لحسا، حکومت قرامطه‌ را در بحرین بنا نهاد و استقلال آن را اعلام کرد. با تضعیف قرامطه‌، عیونی‌ها از طایفه‌ی عبدالقیس به‌کمک سلاجقه‌ی عراق بر بحرین حاکم شدند. آن‌گاه خاندان شیعی آل عصفور به کمک اتابکان فارس بر عیونی‌ها غلبه کردند. در اواخر قرن نهم هجری‌، «سیف بن زامل»‌ دست به شورش زد و حکومت را از دست بنی‌عصفور گرفت و حکومت بنی جبر را که مالکی مذهب بودند بر پا ساخت‌.

حوزه‌ی علمیه‌ی شیعیان بحرین در 400 سال گذشته بسیار فعال بوده و هم اکنون نیز سر منشأ خواست‌ها و اعتراض‌های شیعیان محسوب می‌شود. دوران پر رونق و آرامش این حوزه به ویژه در عهد صفوی باعث گسترش تشیع در منطقه‌ی بحرین، قطر و نیز احساء گردید. اما تصرف این جزیره به دست آل‌خلیفه و نیز موج ویران‌گر و مغول وار وهابیون، کانون‌های شیعی را در بسیاری از مناطق با مشکل روبه‌رو ساخت. از همان زمان تضاد منافع و دیدگاه‌ها بین این نگاه در این جزیره منجر به اتخاد تبعیض و سیاست‌های ناعادلانه‌ی اقتصادی و جمعیتی از سوی حاکمان سنی این کشور نسبت به اکثریت شیعیان در این کشور شد. به عنوان مثال حکومت بحرین به شیوه‌های گوناگونی از افزایش جمعیت شیعیان جلوگیری می‌کند که نمونه‌ی آن اعطای تابعیت به اعراب غیربحرینی سنی است.

از سوی دیگر اکثر شیعیان در روستاهای فقیر اطراف منامه زندگی می‌کنند و حق سکونت در منطقه‌ی مسکونی و وسیع «الرفاع» را ندارند، در حالی که بخش اعظم سرمایه‌گذاری کشورهای خارجی در این منطقه که محل زندگی خاندان حاکم بر بحرین است، انجام می‌شود. شیعیان نه حق سکونت در این منطقه را دارند و نه می‌توانند زمینی را مالک شوند. هم‌چنین نگاهی گذرا به وضعیت استخدام در بخش عمومی که دولت بر آن سیطره‌ی کامل دارد نشان می‌دهد که شیعیان سهم چندانی در آن ندارند. مناصب عالی و مشاغل حساس مثل نیروهای مسلح و وزارت دفاع، تحت سیطره‌ی خانواده‌ی حاکم است.

براساس گزارش سال (2003) میلادی مرکز حقوق بشر بحرین، از 572 منصب عمومی و عالی، تنها 101 منصب یعنی 18 درصد و از 47 منصب عالی درحد وزیر و مدیر کل فقط 10 منصب یعنی 21 درصد به شیعیان تعلق دارد. شیعیان در این نظام به هیچ وجه نمی‌توانند عهده دار مناصب عالی حکومتی مثل وزارت دفاع، خارجه، دادگستری و کشور شوند.

در خصوص وضعیت اقتصادی نیز آمارها حاکی از تبعیض گسترده در توزیع ثروت ملی این کشور است. از دهه‌ی (1990) تا کنون بیکاری مهم‌ترین عامل ناآرامی به ویژه در میان جوانان شیعه بوده است. آمارهای رسمی، میزان بیکاری را 15 درصد اعلام می‌کند؛ در حالی که آمارهای واقعی، به خصوص در میان شیعیان بسیار بالاتر از این میزان است. به رغم نبود آمارهای مشخص از تعداد بیکاران شیعه، بسیاری معتقدند که چنان‌چه اقدام‌های سیاسی در زمینه‌ی اصلاح بازار کار انجام نگیرد، شیعیان در این زمینه بیش‌ترین مشکل را خواهند داشت. مشکلات ناشی از بیکاری، وضعیت شیعیان را به شدت تحت تأثیر قرار داده که مهم‌ترین آن استخدام رو به کاهش و دست مزد اندک است.

از بین 84 هزار شغل ایجاد شده در بخش خصوصی میان سال‌های (1990) تا (2002) میلادی، دست مزد 67 هزار شغل کاهش یافته و بیش از 80 درصد از این مشاغل نصیب کارگران خارجی شده است. در روستاهای فقیر که بیش‌تر جمعیت آن‌ها را شیعیان تشکیل می‌دهند، مشکلات اقتصادی، اجتماعی، مثل بیکاری و فقر و حتی مشکلات بهداشتی رو به افزایش است. به گونه‌ای که روستاهای فقیرنشین شیعه به خرابه‌های حاشیه‌ای تبدیل شده و ساکنان آن ناچار به ترک آن می‌شوند.

طبق قانون اساسی بحرین، فعالیت مطبوعاتی آزاد اعلام گردید، ولی آن‌چه که مسلم است هیچ یک از مخالفان حکومت آل‌خلیفه به طور رسمی‌ حق انتشار روزنامه یا مجله‌ای را در داخل کشور ندارند و بیش‌تر مطبوعات در دست شرکت نفت بحرین- انگلیس و وزارت اطلاع رسانی است که نزدیک به نیمی ‌از آن‌ها به زبان انگلیسی منتشر می‌شوند.

در بحرین 4 روزنامه، 9 نشریه‌ی هفتگی و 5 نشریه‌ی دوره‌ای ماهانه، فصلی و یا سالانه انتشار می‌یابد که محل نشر بیش‌تر آن‌ها، شهر منامه است. مهم‌ترین آن‌ها عبارت‌انداز: روزنامه‌ی «اخبار البحرین» و نشریه‌ی «البحرین الیوم» (بحرین امروز) که به زبان عربی توسط وزارت اطلاع رسانی منتشر می‌شود و روزنامه‌ی «اخبار الخلیج» (به زبان عربی) روزنامه‌ی «AWali daily news» (اخبار روزانه‌ی خلیج) به زبان انگلیسی، نشریه‌ی «اَلاضواء» به زبان عربی، نشریه‌ی «gulf mirror» (آیینه‌ی خلیج) به زبان انگلیسی و نشریه‌ی «المواقف» که به زبان عربی دیگر مطبوعات بحرین هستند. هم‌چنین نشریه‌ی «bapco news»( اخبار شرکت نفت بحرین- انگلیس) که به زبان انگلیسی و توسط شرکت نفت انتشار می‌یابد.

در بحرین شیعیان حکم رعایا را دارند، آنان مجبوراند بیگاری بدهند، مالیات‌های ناموجه پرداخت کنند و از مسندهای سیاسی تا مدت‌ها محروم بودند. در مقابل آل‌خلیفه کوشیده است تا با حمایت از اقلیت سنی، نظر این اقلیت را برای کوبیدن شیعیان همواره با خود همراه سازد، اگر چه این حمایت همیشه مؤثر نبوده و در انقلاب‌های (1335) و (1344) گروه‌های مختلفی از اهل سنت نیز در کنار شیعیان قرار گرفتند.

در این میان وهابیون نیز دست به تبلیغات گسترده زده‌اند و با نزدیک شدن میزان همکاری آل سعود و آل خلیفه، آن‌قدر اقتدار یافته‌اند که بتوانند یک انجمن سیاسی را با نام «جمعیه الاصاله الاسلامیه» به ثبت رسانده و وارد فعالیت‌های انتخاباتی شوند. البته با توجه به سکونت شیعیان در مناطق نفت خیز بحرین مانند «رأس التندره» برخورد با آنان همواره با احتیاط همراه بوده است.

نویسنده: محمدجواد اخوان

منبع
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۸۹/۱۲/۱۹
mohammad hossein

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی